قارچ جادویی و اثرات ضد افسردگی آنها؟

منتشر شده در دسته‌بندی شده در اعتیاد به توهم زاها
قارچ جادویی و اثرات ضد افسردگی

قارچ جادویی و اثرات ضد افسردگی؛ ماده روانگردان سیلوسایبین موجود در “قارچ جادویی” به اندازه یک داروی ضد افسردگی پرکاربرد در کاهش علائم افسردگی شدید بوده و در طیف وسیعی از موارد ثانویه بهتر از دارو‌های تجویزی ضد افسردگی رایج عمل کرد.

مطالعه فاز دوم در مقیاس کوچک نشان می‌دهد در یک کارآزمایی ۶ هفته‌ای که شامل ۵۹ بیمار مبتلا به افسردگی متوسط ​​تا شدید بود، تفاوت معنی‌داری بین تأثیر سیلوسایبین قارچ جادویی با دوز بالا و مهارکننده انتخابی بازجذب سروتونین (SSRI) اسیتالوپرام، که با نام تجاری Lexapro فروخته می‌شد، وجود نداشت.

بیماران گروهی که سیلوسایبین (قارچ جادویی) دریافت کردند نسبت به بیمارانی که اسیتالوپرام مصرف می‌کردند بهبود بسیار سریع‌تری در معیار اصلی افسردگی نشان دادند. اما این شکاف در بهبود علائم در طول دوره مطالعه کاهش یافته تا اینکه دیگر از نظر آماری تغییر معنی‌داری رؤیت نشد.

رابین کارهارت هریس نویسنده ارشد این مطالعه و سرپرست تیم تحقیق، گفت: «بسیار واضح است که درمان با سیلوسایبین نسبت به اسیتالوپرام شروع ضد افسردگی سریع‌تری دارد. و سیلوسایبین به طور مداوم در نتایج فرعی برتر بود، اما در مرحله اولیه تفاوت واضحی وجود نداشت.»

مرکز تحقیقات روانگردان امپریال کالج لندن، طی یک نشست خبری به خبرنگاران گفت: نتایج فاز دوم، مطالعه تصادفی دوسوکور، به صورت آنلاین در ۱۵‌ آوریل همان سال در مجله پزشکی نیوانگلند منتشر می‌شود.

پیامد‌های ثانویه قارچ جادویی و اثرات ضد افسردگی آن

محققان دریافتند که سیلوسایبین در چندین پیامد ثانویه، از جمله احساس خوب بودن، توانایی بیان احساسات و عملکرد اجتماعی، از داروی ضد افسردگی اسیتالوپرام بهتر عمل می‌کند. با این حال، تیم تحقیقاتی هشدار داد که نمی‌توانند از این پیامد‌های ثانویه نتیجه‌ای مبنی بر برتری قارچ جادویی نسبت به دارو‌های ضد افسردگی بگیرند زیرا برای این نتیجه‌گیری آزمایش‌های بزرگتر و با مقیاس بالاتر مورد نیاز است.

Carhart-Harris همچنین گفت: “اما مثبت بودن موارد ثانویه حکایت از برتری بالقوه سیلوسایبین نه تنها برای درمان افسردگی، بلکه برای درمان این علامت‌های جانبی داشتند.”

۵۹ بیمار به طور تصادفی برای دریافت سیلوسایبین (قارچ جادویی) و ۲۹ بیمار برای دریافت اسیتالوپرام (داروی ضد افسردگی) انتخاب شدند. هر کدام از روش‌های درمانی در هر دو گروه منعکس شد. در روز دوم کارآزمایی ۶ هفته‌ای، همه بیماران گروه سیلوسایبین یک دوز خوراکی سیلوسایبین دریافت کردند. با این حال، گروه اسیتالوپرام ۲۵ میلی گرم سیلوسایبین دریافت کرد.

Carhart-Harris گفت: دلیل اینکه ما این کار را انجام دادیم (هیچ یک از دو گروه متوجه نوع داروی خود نشد) این است که بتوانیم انتظارات را استاندارد کنیم. ما به همه می‌گوییم، شما سیلوسایبین دریافت خواهید کرد. فقط دوز ممکن است متفاوت باشد. او اعتراف کرد که اکثر بیماران – البته نه همه – بر اساس اثرات دارو‌ها می‌توانستند تعیین کنند که بعد از اولین روز مصرف در کدام گروه هستند.

درمان حمایتی قارچ جادویی و اثرات ضد افسردگی

پس از دریافت دوز خوراکی، داوطلبان ۶ ساعت روی تختی دراز می‌کشند، اطراف آن را بالش‌ها و مجموعه‌ای از موسیقی پر می‌کند و توسط دو «راهنما» یا درمانگر حمایت می‌شوند. راهنما‌ها برای حمایت از بیماران با وجود تجربه تحت تأثیر بودن روانگردان روی آن‌ها آماده بودند، اما مکالمه یا دخالت دیگری نداشتند. روز بعد، بیماران در جلسه‌ای با دو درمانگر خود شرکت کردند تا در مورد تجربیات خود صحبت کنند. بین روز‌های مصرف، بیماران گروه سیلوسایبین با دوز بالا کپسول‌های روزانه حاوی دارونما مصرف می‌کنند. گروه با دوز پایین یک دوره اسیتالوپرام دریافت کردند.

بروز عوارض جانبی در هر گروه مشابه بوده و هیچکدام جدی نبود. محقق اصلی این مطالعه، دیوید نات از امپریال کالج لندن گفت که بسیاری از بیماران در گروه سیلوسایبین بینش‌های بزرگی را در طول روز‌های مصرف گزارش کردند. او به خبرنگاران گفت: «اغلب، برای اولین بار، مردم واقعاً متوجه می‌شوند که چرا افسرده هستند. کلمه سایکدلیک یا روانگردان که در سال ۱۹۵۷ توسط روانپزشک همفری آزموند ابداع شد، از کلمات یونانی “psyche” (سایک) به معنای “روح” یا “ذهن” و “delos” (دلیک) به معنای “افشاء کردن” گرفته شده است.

تجربیات عمیق

مطمئناً، بیماران گروه سیلوسایبین (قارچ جادویی) به اندازه کافی از این ترکیب دریافت کردند تا آنچه را که کارهارت هریس «تجارب بسیار عمیق» مینامید را تجربه کنند. محققان گفتند که نتایج، اگرچه‌ امیدوارکننده است با این حال نباید کسی را به خوددرمانی با مواد روانگردان تشویق کند که هنوز در بیشتر کشور‌ها غیرقانونی است.

Carhart-Harris گفت: “من در واقع مانند اکثر همکاران فکر می‌کنم و به عنوان یک درمان ترکیبی می‌بینم.” و ما قویاً معتقدیم که جزء روان درمانی به اندازه خود دارو مهم است.

این تیم تأکید کرد که فقدان یک گروه کاملاً دارونما، نتیجه‌گیری‌هایی را که می‌توان در مورد هر دو درمان گرفت، محدود می‌کند. Carhar-harris همچنین گفت که او مایل است گروه متنوع‌تری از بیماران مورد مطالعه قرار بگیرند. شرکت‌کنندگان اکثراً سفیدپوست و اکثراً مرد، با میانگین سنی ۴۱ سال و سطح تحصیلات بالا بودند.

از ۵۹ نفری که ثبت نام کردند، تنها ۳۴ درصد زن بودند. داوطلبان برای ردیابی تغییرات متابولیسم در شروع و پایان کارآزمایی تحت اسکن MRI قرار گرفتند. این تیم تحقیقاتی نتایج را تجزیه و تحلیل خواهند کرد تا ببینند آیا تأثیری بر عملکرد مغز وجود دارد یا خیر.

آن‌ها همچنین آزمایشی را برای بررسی اثر سیلوسایبین بر بی‌اشتهایی برنامه‌ریزی می‌کنند. Carhart-Harris گفت: “من فکر می‌کنم منصفانه است که بگوییم نتایج نشان دهنده‌امیدواری است و ممکن است به دنبال یک درمان جایگزین‌امیدوارکننده برای افسردگی باشیم.”

سؤالات بی‌پاسخ

در یک سرمقاله همراه، جفری لیبرمن، دکتر لارنس سی کولب، استاد و رئیس گروه روانپزشکی کالج پزشکان و جراحان دانشگاه کلمبیا در شهر نیویورک، هشدار داد که بسیاری از سؤالات بی‌پاسخ در مورد استفاده از روانگردان‌ها برای اهداف پزشکی وجود دارد.

او همچنین نوشت که سیلوسایبین (قارچ‌های جادویی) در دهه ۱۹۶۰ درمان معجزه آسای بالقوه برای طیف وسیعی از اختلالات روانی در نظر گرفته شدند، اما در دهه ۱۹۷۰ به دلیل “خطرات و اثرات مخرب محسوس” بر جامعه ممنوع شدند.

لیبرمن می‌نویسد: «به رغم مطالعه Carhart-Harris، ما همچنان منتظر اثبات قطعی اثربخشی درمانی روانگردان‌ها و ظرفیت آن‌ها برای بهبود وضعیت انسانی هستیم.» در صورتی که ثابت شود که خواص روانگردان اثرات مثبتی که طرفداران آن‌ها ادعا می‌کنند، باید رضایت آگاهانه و استاندارد‌های ایمنی ایجاد شود.

چگونه تجربیات عرفانی، غیرقابل وصف و بالقوه دگرگون‌کننده را برای بیماران توضیح دهیم، به ویژه اگر آن‌ها در یک موقعیت آسیب‌پذیر باشند؟ وضعیت روحی آن‌ها چطور است؟ دیوید اونز، استاد بازنشسته روانپزشکی بالینی در دانشگاه ادینبورگ در بریتانیا، اظهارات لیبرمن را “نقطه ای” توصیف کرد.

این یک مطالعه کوچک و اکتشافی با اعداد بسیار کوچک برای تجزیه و تحلیل اساسی است. بدین صورت می‌توان گفت که این مطالعه یک جمعیت علاقه‌مند و مایل به رویکرد‌های جدید است. مطالعات این چنینی بدون وجود گروه شاهد، نمی‌تواند میزان پاسخ به دارونما را ارزیابی کند.

بسیار سپاسگزاریم که تا آخر این مقاله همراه ما بودید‌امیدواریم این مطلب برایتان مفید بوده باشد. لطفاً نظرات خود را در زیر این پست با ما به اشتراک بگذارید.

دیدگاهی بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.